*** +18 ***

 

 

دروغ چرا؟ ما هم که جوان بودیم یواشکی یک کارهایی می کردیم!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یواشکی ساکمان را می بستیم و بدون این که پدر و مادر بفهمند با خودمان بیرون می بردیم و به بهانۀ مدرسه، جیم می زدیم و می رفتیم جبهه.

قبلش یواشکی دست برده بودیم توی شناسنامه و سن مان را تغییر داده بودیم.

بر و بچ یواشکی دار و ندارشان را می دادند به فقرا یا کمک می کردند به جبهه.

شب ها یواشکی از چادر یا اتاق یا سنگر می زدند بیرون و نماز شب می خواندند. یواشکی های ما هم عالمی داشت. دلم تنگ شده برای یواشکی های نوجوانی و جوانی، حالا هر چه هست دیگر به آن خلوص و صفا و معنویت نیست.

 

 

 

شهدا! شماکه صدایتان به خدا میرسد! به او بگویید خلوت های مارا نگاه نکند...

"خیلی یواشکی هایمان عوض شده است"...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :ادامه مطلب